اما همین قلم میتواند راه را هم به حقیقت نشان دهد و هم ذهن جویای حقیقت را به بیراهه و ناکجاآباد لمیزرع از هرگونه روشنی و صداقت راهنما شده تا در نهایت محصولی جز گمراهی و افتادن به ورطه باطلافزایی نداشته باشد.
قلم، روزگاری در قامت پَرِ رنگ گرفته از جوهر کاتبان نمود مییافت و امروز باوجود حفظ اصالت دیرین خود، اَشکال تازهای را به خود دیده به شکلی که حرکت انگشتان همچنان مینویسد اما شاید دیگر در ظاهر نیازی به قلم به دست شدن نباشد و این همان پیشرفت تکنولوژی و کارآمدی فضای مجازی امروز است.
از این رو در تمام مکاتب الهی قلم و آنچه مینگارد مهم است؛ چرا که قرار است مزرعه حقیقتطلب و باطلستیز مردم را سیراب کند و اگر این تراوشات از ذهن بیمار یا بیتفاوت نسبت به سرنوشت جامعه بشری نشأت گرفته باشد اسباب گمراهی را فراهم آورده و عنصر هدایت که سرلوحه ارسال رسل و ائمه هدی بوده را خدشهدار خواهد ساخت.
بنابراین قلم و آنچه مینویسد همواره مهم بوده، هست و خواهد بود اما به شرط آنکه در مسیر حقیقت، عدالت و صداقت بر صفحات به حرکت در آید تا جانهای خفته را بیدار و بیداران را سلامت و نشاط بیش از پیش بخشد.
در میان انواع عرصههای قلمافزایی بدون شک رسانه و خبرنگار از جایگاه ویژهای برخوردار است چراکه در متن جامعه، از جامعه و برای بهبود شرایط جامعه مینویسد و در کنار وظیفه خطیر آگاهیبخشی به افکار عمومی برای رشد و پویایی جامعه تلاش میکند.
رسانه که روزی تنها مطبوعات را شامل میشد، امروز فضای مجازی را به عنوان یک جهان عمیق از اطلاعات و فرصتی شگرف برای رشد خود میبیند پس سقف محدودیت را شکافته و در فضای سایبر در قالب خبرگزاریها و پایگاههای خبری همراه با شبکههای اجتماعی انس ویژهای با ذهن و قلب مخاطب یافته است.
رسانهها از منظر امامین انقلاب
در قاموس رهبران انقلاب اسلامی نیز برای انواع رسانهها در گذر زمان ارزش کمنظیری بیان شده و همواره در مدت بیش از ۴۰ سال عمر انقلاب اسلامی مردم ایران، رسانه از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است.
به عنوان مثال بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) در دیماه سال ۱۳۵۹ در جمع اعضای یکی از مطبوعات آن زمان میفرمایند: “…وظیفه داریم ما، یک وظیفه اسلامی، یک وظیفه انسانی داریم که آن چیزهایی که در این جمهوری شده است بگوییم و برسانیم به مردم. انتقاد هم داریم البته که کوتاهی شده است، آنها هم باید نوشته بشود. نمی گوییم آن را ننویسند، آن را هم بنویسند، اما انتقاد، غیر غرض وَرزی است. یک قلم است که می خواهد یک مسئله ای که فرض کنید کوچک است بزرگش کند و چند مقابلش کند. تیتر بزرگ بنویسد و بعدش هم حرفهایی که هر چی دلش می خواهد بنویسد. گاهی هم تیترها مناسب با خود موضوع نیست. این را از جای دیگر پیدا کردند. اینجا زیرش چیز دیگر نوشتند. خوب، آن غرض ورزی است. یک وقت یک قلمی است که می خواهد اصلاح کند جامعه را، هم خوبش را می گوید، هم آنهایی را که ناقص است. اما به طور موعظه، نه بطور انتقاد غرض آلود، نه به طور تضعیف. مسائل را دو جور ممکن است بگوید؛ یک مسائلی است که یک استاد شریف برای بچه ها می گوید و بچه هایی که انحراف دارند، این استاد شریف می خواهد اینها را از انحراف بیرون بیاورد. نصیحتشان می کند. با زبان ملایم به آنها می فهماند. یک استادی هم داریم که می خواهد ضربه بزند. با ضربه می خواهد اینها را اذیت کند. اینها دو جور فرض است، دو جور قلم است، دو جور گفتار است، دو جور نوشتن است…”
این سخنان نشان میدهد وظیفه ذاتی رسانه و یکی از ابزارهای آگاهیبخشی، نقد منصفانه و غیر مغرضانه است تا در نهایت به یک اتفاق مثبت برای بهبود وضع نامطلوب موجود به شرایط مطلوب مورد نظر نظام و مردم منجر شود.
در همین راستا رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای(مد ظلهالعالی) نیز در دفعات گوناگون ارزش رسانه را گوشزد کردهاند به عنوان مثال در دیدار با دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در اسفندماه سال ۱۳۷۹ در پاسخ به اين سوال كه نظر شما درباره نشريات و مطبوعات چيست و آيا نحوه برخورد قضائي را تأييد ميكنيد؟ میفرمایند: « اين سؤال را خيلي از من ميپرسند. پاسخ من اين است. من مطبوعات را يك پديده ضروري، لازم و اجتنابناپذير براي جامعه خودمان و هر جامعهاي كه بخواهد خوب زندگي كند، ميدانم.
براي مطبوعات هم سه وظيفه عمده قائلم: وظيفه نقد و نظارت، وظيفه اطّلاعرساني صادقانه و شفّاف، وظيفه طرح و تبادل آراء و افكار در جامعه. معتقدم كه آزادي قلم و بيان، حقِّ مسلّم مردم و مطبوعات است. در اين هم هيچ ترديدي ندارم و اين جزو اصول مصرّحه قانون اساسي است.
معتقدم اگر جامعهاي مطبوعات آزاد و داراي رشد و قلم هاي آزاد و فهميده را از دست بدهد، خيلي چيزهاي ديگر را هم از دست خواهد داد. وجود مطبوعات آزاد، يكي از نشانههاي رشد يك ملت و حقيقتاً خودش هم مايه رشد است؛ يعني از يك طرف رشد و آزادگي ملت، آن را به وجود ميآورد؛ از طرف ديگر، آن هم به نوبه خود ميتواند رشد ملت را افزايش دهد.
البته معتقدم در كنار اين ارزش، ارزش ها و حقايق ديگري هم وجود دارد كه با آزادي مطبوعات و آزادي قلم، آن ارزش ها نبايد پامال شود. هنر بزرگ اين است كه فردي بتواند هم آزادي را حفظ كند، هم حقيقت را درك كند، هم مطبوعات آزاد داشته باشد، هم آن آسيبها دامن او را نگيرد. بايد اينگونه مشي كرد…».
بنابراین بدین سان میتوان نتیجهگیری کرد که نقد و نظارت، اطّلاعرساني و طرح و تبادل آراء و افكار در جامعه از وظایف ذاتی رسانه است که اگر صورت نپذیرد در واقع رسانه به آنچه در ذات باید بدان عمل میکرده پشت پا زده و باید در پیشگاه الهی پاسخگو باشد.
اما متأسفانه بخشی از افکار عمومی را مسئولانی تشکیل میدهند که از میان این همه وظایف خطیر، تنها به اطلاعرسانی عملکردشان توسط رسانهها علاقهمند بوده و اعتقادی به وظیفه ذاتی نقد و نظارت یا تبادل آراء و افکار از سوی رسانهها ندارند چرا که ترس از دست دادن جایگاه اجازه پذیرش انتقادات را به آنان نمیدهد.
درحالی که کلمه مسئول در ذات خود مورد سوال قرار گرفتن را نهادینه دارد و طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب رسانه یکی از ارکان نقد، نظارت و سوال کننده به شمار میآید اما بستن دهان منتقدان تبدیل به یک مشی غلط رضاخانی برای برخی از مسئولان شده است.
ایمان حبیبی
نظر شما:
1- گزینه های ستاره دار الزامی می باشند.2- ایمیل شما نمایش داده نمی شود.
3- لطفا جهت دریافت پاسخ نظر خود حتما ایمیل خود را بصورت صحیح وارد نمائید.
4- لطفا نظر خود را به صورت فارسي تايپ نماييد.
5- نظري که حاوي هر گونه توهين باشد، انتشار داده نميشود.