بعبارت دیگر، اگر اهتمام قلم و کنشگران این عرصه، احیای معارف انسانی و هموارسازی مسیر حرکت جوامع بسوی اطاعت و بندگی خداوند حتی در حوزههای اقتصادی و معیشتی و اجتماعی باشد، گام زنی در صراط خداوند و تامین رضایت خالق متعال تست.
سوگندهای خداوند به قلم و کتاب در همین راستا و موید اهمیت دادن راهبردی اسلام به مقوله قلم و کتاب (محصول تلاش و تراوش قلم) است.
خداوند در اولین آیات نازله به پیامبر اسلام در ابلاغ بعثت، اصالت قلم و خواندن را به نسبت آنها با خداوند و معارف انسانی و فطری ذکر میفرماید و بطور عملی به انسانها الگوی قلم متعهد و نگارش انسانی را ارائه میفرماید.+
بعبارتی، ارزش قلم و قلم بدستان به میزان تلاششان در راستای ارزشهای ناب انسانی و الهی است.
خداوند به درجات حضرت روح الله بیافزاید که خطر قلمهای مسموم را بیشتر از مسلسلهایی میدانست که جان مردم را مورد هدف قرار میدهند؛ چراکه این قلمها افکار و اندیشههای مردم را مورد اصابت قرار میدهند و جامعه را به وادی ظلمت گمراهی و انحراف میکشانند.
نقش و رسالت قلمها در نجات مردم
دین مبین اسلام به قلم ،علم، انتقال، تعلیم و تعلم دانش که مایه روشنی و نور و سعادت است، توجه خاص دارد. آنگونه که نقش قلمهای متعهد و برآمده از متن دین میتواند مردم را از انحراف نجات بدهد.
رهبر فقید جمهوری اسلامی ایران در این زمینه اظهار میدارد: شما که اداره یک روزنامه کثیر الانتشار هست دستتان… مسئولیت بسیار خطیر دارید پیش مردم، پیش ملتهای دنیا و بزرگتر اینکه پیش خدا مسئولیت دارید…و اگر شما این قلمی که دستتان هست قلم ارشادی باشد، میتوانید که یک ملت را به راه راست هدایت کنید و میتوانید که مردم را از انحرافات نجات بدهید. همان، ج۱۴، ص ۳۹۸
مهمترین وجه قلم که مورد توجه جوامع مردمسالار و بخصوص جوامع دینی است، رسالت ذاتی آن یعنی تلاش برای جلب رضایت خداوند است. امام در این باره بیان می دارد که:
اگر قلمها و بیان ها و علم ها و تعلیم ها و آموزش ها برای خدا باشد، مغزها را الهی تربیت میکنند. و اگر بر خلاف این باشد، مغزها، مغزهای غرورمند، مغزهای طاغوتی از آن پیدا میشود. همان، ج۱۳، ص۴۵۱
نقش تربیتی قلم در رسانهها
نقش تربیتی قلم در رسانهها و مطبوعات، یکی از کلیدواژه های اغلب سخنرانی های امام در دیدار با اصحاب رسانه ها را تشکیل می دهد و همواره مورد توجه ایشان است و مسئولیت قلم را نیز مثل اهمیت خونهایی می داند که در جبهه ها ریخته میشود: مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء . همان، ج۱۶،ص۳۲۷
نقش مطبوعات در کشورها منعکس کردن آرمانهای ملت است. مطبوعات باید مثل معلمینی باشند که مملکت را و جوانان را تربیت میکنند، و آرمان ملت را منعکس میکنند. همان، ج۷، ص۳۲۳
دانشگاه عمومی و مدرسه سیار
حضرت امام از صدا و سیما بعنوان دانشگاه عمومی تعبیر کرده اند؛ اما برای مطبوعات و رسانه ها عنوان “مدرسه سیار” را بکار برده اند که واژه ای جامع و گویاست. جمله ای کامل که مفهوم کلی آموزش و تربیت را با خود بهمراه دارد:
مطبوعات باید یک مدرسه سیار باشد تا مردم را از همه مسائل بخصوص مسائل روز آگاه نمایند، و به صورتی شایسته از انحرافات جلوگیری کنند، و اگر کسی انحرافی دید با آرامش در رفع آن بکوشد. بطور کلی مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند، یعنی به صورتی که اگر دست مردم بیفتد مردم هدایت شوند. همان، ج۱۸، ص۶۱
خطر قلم و بیان، بیشتر از توپ و تانک است
حضرت امام معتقد است قلم، علم و بیان است که میتواند بشر را بسازد، نه مسلسل. این بیان گفتاری ارزنده در باره ارزش قلم است که باید در خدمت انسانیت باشد: ارزش قلم به غایتی است که برای او قلم زده میشود… خطر قلم بیشتر از مسلسل است. و خطر بیان بیشتر از توپ و تانک است. و خطر علم بیشتر از همه اینهاست…. لکن اگر به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد … تمام اینها ارزش پیدا میکند. مسلسل هم همچون قلم میشود، قلم هم همچون مسلسل. همان، ج۱۳،ص۴۴۹
بدلیل تاثیر سرنوشت ساز قلم است که دشمنان بشریت و مفسدان به سراغ قلمداران و نویسندگان میروند تا با تسخیر دژهای حفاظت از مرزهای فکر و عقیده بتوانند به عمق اعتقادی جوامع از طریق قلم بمزدان رسوخ کنند و انسانها را از گوهر وجود و فطرتشان جدا سازند و آنها را بصورت موجوداتی مطیع و بی فروغ در آورند.
در این میان، وجود حافظان قلم و امینان و امنا این عرصه فوق العاده پراهمیت و مغتنم و بمثابه ناجیان بشریت، مهم و حیاتی است، حتی اگر تعدادشان قابل مقایسه با مزدوران قلم نباشد.
کتاب، که دربردارنده تراوشات قلم فکورانه و متعهدانه است، در اسلام جایگاهی بی نظیر دارد آنچنانکه در قرآن کریم ۲۳۰ بار مورد اشاره قرار گرفته که در تمام این موارا، منظور قرآن میباشد و در مواردی هم تورات، انجیل، نامه عمل، لوح محفوظ و… منظور بوده است.
قلمهای فاسد نباید آزاد باشند
بنیانگذار جمهوری اسلامی معتقد است قلمهایی باید آزاد باشند که در مسیر مردم و منافع آنان داراب فعالیت هستند: “شما خیال می کنید در انقلابات دیگر آزادی می دهند؟ آزادی به مردم نمی دادند. بعد از انقلاب تمام مطبوعات را جلویش می گرفتند؛ تمام مجالس را جلویش می گرفتند؛ تمام دستجات را جلویش می گرفتند؛ همه را به طور اختناق جلویش می گرفتند؛ به اسم اینکه انقلاب است، در انقلاب باید این چیزها بشود لکن این انقلاب اسلامی جلوی هیچ طایفه ای را نگرفت و جلوی هیچ قلمی را نگرفت تا چند ماه که معلوم شد که می خواهند توطئه کنند. توطئه گرهایی که بر ضد اسلام می خواستند توطئه بکنند یک چند نفر را جلویشان را گرفتند که نه، چه بکنید. البته حالا هم یک قلمهای فاسد باز می گویند چرا جلوی فلان مجله، چرا فلان مجله. نمی دانند اینها که خوب، آن مجله، روزنامه، تمام چیزش از اسرائیل بوده است. اینها توقع این را دارند که اسرائیل هم که در اینجا می خواهد توطئه کند نباید جلویش را گرفت! باید آزاد کرد قلم را، قلمْ آزاد! قلمی آزاد است که توطئه گر نباشد. قلمی آزاد است، روزنامه ای آزاد است، که نخواهد این ملت را به عقب و به تباهی بکشد. این قلمها، همان سرنیزۀ سابق است که می خواهند ملت را به تباهی بکشند، البته ملت تحمل نمی کند که جوانهایش را داده، حالا چهار نفر پشت میز نشین و بالا نشین بنشینند و طرح بدهند و درست بکنند و بگویند که قلمها آزاد نیست؛ چه آزاد نیست؟ کدام قلمها آزاد نیست؟ قلمهای فاسد نباید آزاد باشد. الآن هم فاسدهاشان خیلیهایشان آزادند، مِنْ جمله همین قلمهایی که می گویند چرا آزاد نمی گذارید. اینها هم الآن توطئه گر هستند”. (صحیفه نور، جلد ۱۰، صفحه ۳۵۰).
ادب آزادی از منظر مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری در دیدار اهل قلم در سال ۱۳۸۱ پیرامون آزادی، که قلم در این فضا میتواند بدرخشد، اظهار داشتند: جمهوری اسلامی آزادی را به معنای حقیقی کلمه وارد جامعه ما کرد؛ اما استفاده از آزادی ادبی دارد. ما ادب استفاده از آزادی را هم باید یاد بگیریم و یاد بدهیم. این هم وظیفه جمهوری اسلامی است. عدّهای به نام آزاداندیشی مرزهای فضیلت و حقیقت را لگدکوب کردهاند و به نام آزاداندیشی و نوآوری، همه اصول مقدّس حقیقی را نادیده گرفته یا تحقیر و یا مسخره کردهاند. یک عدّه هم بهصورت عکسالعملی یا بهخاطر مسائل دیگری که در ذهنشان بود، به پایههایی چسبیدند که باید بر روی آن پایهها نوآوری میشد. نبایستی به آنچه که گفته شده، اکتفا کرد و متحجّر شد؛ یعنی تحجّر در مقابل مرز شکنی و افراط در مقابل تفریط. همچنان که بعضی در محیط سیاسی، فاصله بین هرج و مرج و دیکتاتوری را اصلاً قبول ندارند و معتقدند که در جامعه یا باید هرج و مرج باشد یا دیکتاتوری! کأنّهُ از این دو خارج نیست. در عرصه فرهنگی هم همینطور: یا باید هرج و مرج و کفرگویی و اهانت به همه مقدّسات و ارزشهای مسلّم و مستدل شود و یا باید ذهنها بسته شود و تاکسی حرف تازهای زد، فوراً همه او را هو کنند و علیه او جنجال نمایند! کأنّهُ هیچ حدّ وسطی بین این دو وجود ندارد. ما باید آن حدّ وسط، همان «امر بین الامرین» و تعادل را پیدا کنیم. البته این هم از راه گفتگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال، عملی است. این کار هم باید در حوزه و در زمینه مسائل حوزه، در زمینه فقه، فلسفه، کلام و دیگر علوم رایج حوزه انجام گیرد و هم در دانشگاه.
نقد در محیطهای تخصصی آری، هوچیگری و عوامفریبی ممنوع
ایشان در ادامه افزودند: صاحبان فکر باید بتوانند اندیشه خود را در محیط تخصّصی، بدون هوچیگری، بدون عوامفریبی و جنجال تحمیلی و زیادی مطرح کنند و آن نقّادی شود؛ یک وقت بهطور کامل رد خواهد شد، یک وقت بهطور کامل قبول خواهد شد، یک وقت هم در نقّادی اصلاح خواهد شد و شکل صحیح خود را بهدست خواهد آورد. این اتّفاق باید بیفتد. ما الان این را نداریم. البته من به شما بگویم که محیط حوزه از این جهت بهتر از محیط دانشگاه است. علّت این است که در حوزه، نقّادی یکی از محورهای اصلی است. همه این بزرگان حوزه که شما ملاحظه میکنید – چه آنهایی که امروز هستند و چه بزرگترهایی که در نسلهای گذشته ما بودند – اصلاً در همین محیط نقّادی بزرگ شدهاند.
هیچ متکلّمی و هیچ فیلسوف یا فقیهی از اینکه یک نظر مسلّم فقهی یا اصولی یا کلامىِ قبل از خود را بهکلّی ابطال کند، ابایی ندارد و از اینکه کسی به او بگوید چرا ابطال کردی هم باکی ندارد؛ چون چنین چیزی اصلاً در حوزه گفته نمیشود. این سنّت حوزه است که نظرات گذشتگان را مطرح کنند. شما ملاحظه کنید؛ امام رضواناللَّهعلیه، آن وقت که در قم تشریف داشتند در درس اصول، نظرات مُد روز را که نظرات مرحوم آیتاللَّه نائینی بود، ذکر میکردند، بعد فیه اوّلاً، ثانیاً، ثالثاً، رابعاً و خامساً، اساس حرف را اصلاً به هم میریختند. هیچکس نمیگفت چرا. خوب؛ اگر کسی طرفدار آن نظریه بود، میرفت در درس خود یا در حاشیهای که به تقریرات استاد میزد، مینوشت که من این حرف استاد را قبول ندارم. تقریرات امام در بعضی از بخشها، چاپ شده است. شما نگاه کنید، در موارد بسیاری، امام مبانی بزرگان قبل از خود را خُرد کرده و مبنای جدیدی به جای آنها گذاشتهاند. آن وقت محشّی که شاگرد امام و تقریرنویس است، در موارد متعدّدی حاشیه زده و به امام اشکال کرده که این فرمایش ایشان درست نیست و همان حرفِ مثلاً صاحب مبنای قبلی درست است. نه صاحبِ مبنای قبلی در نظر کسی کوچک میشود، نه کسی به امام اعتراض میکند و نه کسی به محشّی که شاگرد امام است، اعتراض میکند. این طبیعت حوزه است.
البته این کارها باید سازماندهی شود. ما باید این تجربیات ناشی از مباحثه و گفتگوی سالم و محترمانه و شجاعانه را بهصورت تجربههای انباشتهای درآوریم تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم و علم را بارور نماییم. عین همین قضیه در دانشگاه وجود دارد. بارها گفتهام، این نهضت نرمافزاری که من این همه در دیدارهای دانشگاهی بر روی آن تأکید کردم، به همین معناست. ما باید علم و فرهنگ را تولید نماییم و باید کار اساسی کنیم. حکومت باید بهصورت آشکار از برخورد افکار بهصورت سالم حمایت کند.
رد و تائید باید مبتنی بر منطق و شاخص باشد
مقام معظم رهبری با تائید رد و تائید نظریهها براساس منطق و شاخص، عنوان میدارند: یکی از وظایف نظام جمهوری اسلامی، حمایت صریح از برخورد افکار به شکل سالم است. اینکار، ظرف و مجرا لازم دارد و این مجرا بایستی به وسیله خودِ دوستان دانشگاهی و حوزوی در بخشهای مختلف تنظیم شود. آنها باید این مجرا را درست کنند و امکان بدهند.
سکاندار انقلاب اسلامی با ابراز تاسف از وضعیت کنونی، میافزایند: امروز متأسّفانه فضا طوری است – چون این کارها را نکردهایم – که اگر کسی بیاید نه لزوماً یک نظریه نو، بلکه یک بدعت، یک سنّتشکنی یا یک لگدکوبی به یک مرز را سرِ چوب کرده و بلند کند و هیاهو راه بیندازد، میتواند عدّهای را بهصورت عوامفریبانه دور خود جمع کند. مخالف او هم با همان روش با او برخورد میکند و بنا میکند به محکوم کردن او از یک موضع طرد و لعن. شاید اصلِ محکوم کردن درست باشد؛ اما خیلی از اوقات شیوهاش درست نیست. گاهی هم میبینیم که کارهای خوبی در این زمینه انجام میشود. البته هر دو کار، غلط است؛ چون اگر آن نظریه یک نظریه نو است، اوّل باید در یک مجمع تخصّصی مطرح شود، هیأت منصفه مورد قبولی علمی بودن آن را تأیید کند که بر پایههای علمی استوار است و مثلاً حرّافی و لفّاظی و عوامفریبی و جنجالسازی نیست. اوّل باید این را مشخّص کنند. بعد از آنکه معلوم شد ارزش علمی دارد، مورد نقّادی قرار گیرد و حقّ و ناحق بودن، اشکال کردن بر موارد آن و تثبیت یا رد کردن پایههایش آغاز شود. این معنا در دانشگاهها در همه زمینههای علمی حتّی علوم محض، علوم پایه، علوم طبیعی و علوم انسانی جاری است و در زمینههای فرهنگی و اعتقادی و معارف و علوم حوزوی هم جاری است. این کارها باید بشود. حوزه و دانشگاه این کارها را باید بکنند.
وقتی آزادی قلم موجب ترور شخصیت میشود
آیتالله رشاد مدرس خارج فقه حوزه نامه سرگشاده موسوی خوئینیها خطاب به مقام معظم رهبری را نمونهای از ترور شخصیت میداند و میافزاید: مقارن سی و نهمین سالگشت ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب اسلامی (حفظه الله) توسط گروهک فرقان، نامه سرگشادهای از سوی موسوی خوئینیها، خطاب به معظمله منتشر شد. انتشار این نامه در این مقطع، پرسشهای گوناگونی را در اذهان برانگیخت، از جمله اینکه؛ آیا غرض از این اقدام، پس از گذشت چهل سال از «ترور شخص» و جسم زعیم حکیم امت به وسیله کسانی که جناب موسوی خوئینیها پدر معنوی آنان خوانده میشود، به معنی تکمیل آن «پروژه ناتمام» اما این بار به صورت «ترور شخصیت» است؟
مدرس خارج فقه حوزه اظهار داشت: «آیا صدور چنین نامهای در شرایط کنونی کشور، (که حاصل سیاستهای جائرانه آمریکای غدار قدارهکش علیه انقلاب و نظام و ملت ماست)، به معنی آن است که جناب موسوی خوئینیها یکباره از مواضع چپرادیکال گذشته خود نادم شده و اعراض کرده است؟ به تعبیر دیگر: از دیوار سفارت بالارفتن جناب خوئینیها در آبانماه ۵۸ چه بود و این همدلی و همآوایی با آمریکا در تیرماه ۹۹ چیست؟ و آیا پس از این باید (به جای تفاسیر مارکسیستی قرآن) مترصد شنیدن تفاسیر لیبرالیستی ایشان از وحی نامه الاهی باشیم؟»
وی ادامه داد: «آیا بهتر نبود جناب موسوی خوئینیها، به اقتضای مروت و صداقت: به جای قیافه حق به جانب گرفتن و فرافکنی وآدرس غلط به مردم دادن، عذر تقصیر به پیشگاه ملت میبردند؟ اگر ایشان از شم السیاسه بویی برده بودند درمییافتند که مردم آدرس انبار سارق را بلدند، و این آدرسدانی را در حوادثی چون بدرقه سردار شهید سپهبد سلیمانی و انتخابات ۹۸ نشان دادند.»
ادبناشناسی آزادی یعنی این
آیتالله سید احمد علمالهدی، نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی، سوءاستفاده از آزادی قلم را ناشی از بیادبی در قبال آزادی میداند و میگوید: متأسفانه در داخل کشور ما برخی جریانها و آدمها هستند که از اول بینش اسلامی و دید دینی نداشتند، میگویند مسلمان و شیعه هستیم، خودشان را انقلابی معرفی میکنند اما دید و بینشی که انقلاب را بفهمند، ببینند و عظمت آن را درک کنند ندارند و دید و بینشی که دین و معارف دین را هم در قالب اسلام ناب محمدی ببینند ندارند.
وی ادامه داد: نامهنگاریهایی که اخیراً بهوسیله برخی عوامل وابسته به برخی جریانهای سیاسی اتفاق میافتد به خاطر این است که این عظمتها، عزتها و موقعیتهایی که بحرانهای اخیر جهانی از نظام ما، انقلاب و جامعه ولایی ما به دنیا نشان داد را نمیبینند و توجه نمیکنند و تنها با یک بینش آلوده مادهپرستی غربگرایی، میخواهند مسائل را تحلیل کنند و طبیعی است که این نعمت بر آنان پوشیده است و امیدواریم خداوند متعال ما را به خاطر این کفران نعمتی که این جریانهای سیاسی و این عوامل جریانی در نظام و جامعه ما اظهار میکنند نگیرد.
نتیجه قلم آزاد و آزادی قلم
به گزارش بلاغ، در بیان بزرگان دین و جامعهشناسان، آزادی قلم موهبتی الهی برشمرده میشود، مهم در این میان، استفادهی درست از آن است تا جامعه رو به صلاح رود . امانتدار قلم برای ارزیابی فعالیت خود باید به سه نکته توجه کند. آزادی قلم به معنی آنارشیسم فرهنگی نیست; عرصه رسانهها را میدان تاختن به وحی و مقدسات و قوانین الهی قرار دادن، مصداق بارز سوء استفاده از آزادی است.
کثرت گرایی در حوزه ی فرهنگ و سیاست، که به عمل آزادانه منجر می شود، باید توام با نظارت بر اساس قانون اساسی، که ثمره ی انتخاب آزاد ملت است، باشد . اگر معیار تحدید آزادیها را خواستهها و منافع فردی یا گروهی قرار دهیم و با تمسک به آزادی خود را از چنگال قانون برهانیم، دچار آفت دیکتاتوری شدهایم .
آزادی به معنای عوام فریبی و بحران سازی نیست . استفادهی ابزاری از مردم، به ویژه جوانان و دانش جویان، جهت رسیدن به اهداف نامشروع، نوعی سوء استفاده از آزادی و مبنا قرار دادن اخلاق ماکیاولی در عرصهی عمل و سیاست است که خیانت به افکار عمومی و مسمومسازی فکر و اندیشه جامعه میباشد.
مرجع : بلاغ
نظر شما:
1- گزینه های ستاره دار الزامی می باشند.2- ایمیل شما نمایش داده نمی شود.
3- لطفا جهت دریافت پاسخ نظر خود حتما ایمیل خود را بصورت صحیح وارد نمائید.
4- لطفا نظر خود را به صورت فارسي تايپ نماييد.
5- نظري که حاوي هر گونه توهين باشد، انتشار داده نميشود.