امروزه، به واسطهی افزایش مناسبات اجتماعی و اقتصادی و در پی آن، گسترش حضور زنان در عرصهی جامعه، مسأله ارتباط سالم و صحیح میان زن و مرد، به عنوان یکی از بارزترین دغدغههای متشرعین مطرح شده است.
حجاب یکی از ضروریات دین به شمار میرود که در قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام بدان اشاره شده است. بهترین دلیل در خصوص مسئله حجاب، اگر کسی به فلسفه تشریع حجاب در قرآن و روایات توجه داشته باشد، هیچ تردیدی نخواهد کرد که حجاب قطعاً واجبی اجتماعی است؛ چرا که زنان از غیر محرمان مأمور به پوشش هستند. در سوره مبارکه نور محارم با ذکر مصادیق مطرح شده اند؛ در غیر این موارد زنان موظف هستند در برابر آنها حجاب داشته باشند. آیه۳۱ از سوره نور، افراد محرم را برای زنان مشخص کرده و در غیر این موارد، بر پوشش تأکید کرده است.
در قرآن کریم، به خصوص در دو سوره به طور خاص به حجاب اشاره شده است. سوره مبارکه نور، آیات ۳۰ و ۳۱ و همین طور سوره مبارکه احزاب، به خصوص آیه ۵۹. در آیه ۵۳ سوره احزاب نیز خود کلمه حجاب آمده، اما این واژه در آنجا به معنی حریم نگهداشتن است میان زنان پیامبر(ص) و صحابه ای که با آنان مواجه می شوند.
از سال پنجم بعثت، حجاب به صورت یک واجب شرعی در جامعه اسلامی مطرح شد؛ اما این بدان معنا نیست که پیش از آن حجاب وجود نداشت، بلکه با نزول این آیات بر رعایت بهتر پوشش تاکید شد. وقتی آیات ۳۱ سوره نور و ۵۹ سوره احزاب را بررسی می کنیم، در این دو آیه، زنان موظف شده اند که هم خمار داشته باشند و هم جلباب. خمار به چیزی اطلاق می شود که سر و گردن و قسمتی از سینه را می پوشاند.
گاهی بلندی خمار تا کمر هم می رسیده است. فلسفه خمار، پوشاندن سر و گردن و بناگوش و سینه ها بوده است. جلباب مفهوم فراتری دارد و سرتاسر بدن را می پوشاند. این نشان می دهد که قرآن کل بدن زن را به عنوان زینت محسوب کرده و طبعاً صرف پوشاندن سر را کافی ندانسته و پوشاندن سایر قسمت های بدن که ممکن است موجب افساد شود، باید پوشانده شود.
حجاب در صدر اسلام
در زمان رسول خدا(ص) این طور نبوده که بی حجابی وجود داشته باشد. اگر کسی در تاریخ صدراسلام و تاریخ اعراب جزیره العرب و مناطق اطراف آنها از قبیل روم و ایران، مطالعه داشته باشد، متوجه می شود که اصل حجاب در همه اینها وجود داشته است؛ به خصوص ایران که در زمینه حجاب زنان ایران، گزارش های جالبی داریم. اصل حجاب در اینها و در یهودیت و مسیحیت وجود داشته است. تصاویر حضرت مریم(س) در کلیساهای قدیم حجاب را نشان می دهند.
اگر کسی در روایات ائمه اطهار(ع) غور کند، حساسیتی فراتر از حساسیت عادی افراد مؤمن نسبت به این مسئله داشته اند. از خود پیامبر اکرم(ص) بگیرید تا سایر ائمه(ع). واقعاً جای افسوس دارد که امروزه با توجه به فضائی که کاملاً از سیره معصوم(ع) استنباط می شود، کسانی بیایند و دم از این موضوع بزنند که حجاب آن قدرها هم اهمیت ندارد و باید تابع فضای عمومی جامعه بود و باید دید مردم چه چیزی را می پسندند و آیا به حجاب گرایش دارند یا خیر.
در منابع روائی وارد شده است که اولاً حجاب زنان پیامبر(ص) به هنگام حضور در اجتماع در حد عالی بود و حتی از روایات استفاده می شود که نقاب می زدند. اگر کسانی بخواهند شواهد را ببینند، آنها را ارجاع می دهم به جلد چهاردهم کتاب«اَلصَّحیح مِنْ سیرَةِ النّبیِّ الْاَعْظَم(ص)» تألیف مرحوم علامه سید جعفر مرتضی عاملی که در باره اصل و کیفیت حجاب در عصر پیامبر«ص» روایات متعددی را نقل کرده است.
به عنوان مثال، در حجه الوداع بانوئی همراه برادرش نزد رسول خدا «ص» آمد که در باره حج مسئله ای را بپرسد. فضل بن عباس که جوان زیباروئی بود کنار پیامبر(ص) روی مرکب نشسته بود. آن خانم حجاب داشت، ولی صورتش کمی پیدا بود. پیامبر(ص) دیدند که فضل بن عباس خیره به این زن نگاه میکند و زن هم نگاههائی به فضل دارد. پیامبر اکرم(ص) با دستان مبارکشان بین چشمان فضل و صورت آن زن حایل ایجاد کردند. خیلی عجیب است که حضرت رسول(ص) در این قسمت اقدام عملی می کنند که نشان دهنده حساسیت و تأکید ایشان روی بحث عفاف عمومی و اجتماعی است.
همچنین در کتاب المحاسن برقی آمده که امیرالمومنین علی (ع) به مردم عراق (کوفه) اعتراض میکنند که شنیدهام زنان در بازارها دوشادوش مردان حرکت می کنند و شما هم غیرت نمیورزید. امیرالمؤمنین(ع) نگران وضعیت زنان هستند که حجاب هم داشتند، ولی بی مبالاتی می کردند و دوشادوش مردان در جامعه حضور پیدا می کردند، بدون اینکه حریم نگه دارند.
روایت مربوط به ازدواج حضرت فاطمه(س) و امیرالمومنین علی(ع) هم معروف است. رسول خدا(ص) فردای ازدواج به خانه فاطمه(س) آمدند و تقسیم کار کردند، «کار داخل خانه با فاطمه(س) و کار خارج از خانه با علی(ع) باشد.» مفهوم این تقسیم کار توسط پیامبر(ص) این نیست که فاطمه(س) را در خانه حبس کند. چون فاطمه(س) حضور اجتماعی داشتند و حتی گاهی برای زیارت قبر حمزه سیدالشهدا(ع) و شهدای احد تا منطقه احد می رفتند و این کار را چه در زمان حیات پیامبر(ص) چه پس از رحلت ایشان انجام می دادند.
مفهوم حرف پیامبر(ص) این بود که هنگامی که ضرورتی برای حضور در اجتماع وجود ندارد، ترجیح دارد که فاطمه(س) کارهای خانه و علی(ع) کارهای بیرون از خانه را انجام بدهند.
این جمله حضرت فاطمه(س) به عنوان یک معصومه است که، «فلا یعلم إلا الله فلا یعلم ما داخلنی من السرور بإکفائی رسول الله (ص) تحمّل رقاب الرجال»: جز خدا کسی نمیداند که من چقدر شادم شدم از اینکه رسول خدا(ص) مرا باز داشت از اینکه همدوش مردان در جامعه حضور پیدا کنم و بخواهم مثل مردان کار اجتماعی انجام بدهم.
فاطمه(س) در درون منزجر است از اینکه بدون حفظ حریم در جامعه با مردان مواجه شود و صحبت کند. موارد متعددی از این دست را میشود ذکر کرد. مثلاً امام صادق(ع) ابوبصیر را توبیخ میکنند زیرا وی در کوفه، برای خانم نامحرمی مجلس تعلیم قرآن داشت و بین آنها به شوخی سخنی رد و بدل شده و هر دو گفتهاند و خندیده بودند. وقتی ابوبصیر خدمت امام می رود، ایشان از غیب خبر دادهاند و به او می فرمایند دیگر تکرار نشود.
انقلاب میدان را برای فعالیت زنان باز کرد
مقام معظم رهبری در این باره اظهار داشت: “نقش زنان در انقلاب زیاد بوده است. پس از پیروزی انقلاب تا امروز هم واقعاً بانوان کشور در همه صحنهها خیلی نقش داشتند و این حادثه خیلی بزرگ و شگفتآوری است. تصوّر من این است که بانوان در دوره پیش از انقلاب و در دوره آن رژیم، مورد ستم سیاسی و فرهنگی بودند؛ بیش از آنچه که در بعضی از خانوادهها ممکن بود مورد ستم قرار گیرند. به جای نقش آفرینی، آنها را به بیکارگی و به ابتذال سوق میدادند. انقلاب حقیقتاً میدانی باز کرد و خانمها بیش از آقایان در این قضیه فعالیت و حماسه خلق کردند”. ۱۳۷۷/۱۱/۱۳
منطق اسلام درباره فعّالیتهای اجتماعی زن
رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای در این زمینه معتقدند: “[عرصهی فعّالیتهای اجتماعی] اعم از فعّالیت اقتصادی، فعّالیت سیاسی، فعّالیت اجتماعی به معنای خاص، فعالیت علمی، درس خواندن، درس گفتن، تلاش کردن در راه خدا، مجاهدت کردن و همهی میدانهای زندگی در صحن جامعه [است]. در اینجا میان مرد و زن در اجازهی فعّالیتهای متنوّع در همهی میدانها، هیچ تفاوتی از نظر اسلام نیست. اگر کسی بگوید مرد میتواند درس بخواند، زن نمیتواند؛ مرد میتواند درس بگوید، زن نمیتواند؛ مرد میتواند فعالیت اقتصادی انجام دهد، زن نمیتواند؛ مرد میتواند فعّالیت سیاسی کند، زن نمیتواند، منطق اسلام را بیان نکرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است. از نظر اسلام، در همهی این فعّالیتهای مربوط به جامعهی بشری و فعّالیتهای زندگی، زن و مرد دارای اجازهی مشترک و همسان هستند. البته بعضی از کارها هست که باب زنان نیست؛ چون با ترکیب جسمانی آنها تطبیق نمیکند. بعضی از کارها هم هست که باب مردان نیست؛ چون با وضع اخلاقی و جسمی آنها تطبیق نمیکند. این موضوع ربطی به این ندارد که زن میتواند در میدان فعّالیتهای اجتماعی باشد یا نه. تقسیم کار، بر حسب امکانات و شوق و زمینههای اقتضای این کار است. ۱۳۷۵/۱۲/۲۰
مرد و زن با مسئولیت مشترک اجتماعی
زن و مرد هر دو مسؤولیت اجتماعی بر دوش دارند
[در عرصهی فعّالیتهای اجتماعی و سیاسی و علمی و فعّالیتهای گوناگون] زنِ مسلمان مثل مردِ مسلمان حق دارد آنچه را که اقتضای زمان است، آن خلأیی را که احساس میکند، آن وظیفهای را که بر دوش خود حس میکند، انجام دهد. چنانچه دختری مثلاً مایل است پزشک شود، یا فعالیت اقتصادی کند، یا در رشتههای علمی کار کند، یا در دانشگاه تدریس کند، یا در کارهای سیاسی وارد شود، یا روزنامهنگار شود، برای او میدانها باز است. به شرط رعایت عفّت و عفاف و عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد، در جامعهی اسلامی میدان برای زن و مرد باز است. شاهد بر این معنا، همهی آثار اسلامی است که در این زمینهها وجود دارد و همهی تکالیف اسلامی است که زن و مرد را به طور یکسان، از مسؤولیت اجتماعی برخوردار میکند. اینکه میفرماید: «من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»، مخصوص مردان نیست؛ زنان هم باید به امور مسلمانان و جامعهی اسلامی و امور جهان اسلام و همهی مسائلی که در دنیا میگذرد، احساس مسؤولیت کنند و اهتمام نمایند؛ چون وظیفهی اسلامی است. ۱۳۷۵/۱۲/۲۰
کارِ خانه، خانواده و مادری جایگزین ندارد
دیدگاه ولی امر مسلمین در این ارتباط چنین است: “بنده با انواع مشارکتهای اجتماعی موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادی باشد، چه از نوع اشتغالات سیاسی و اجتماعی و فعالیتهای خیرخواهانه و از این قبیل باشد؛ اینها هم خوب است. زنها نصف جامعهاند و خیلی خوب است که اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینهی اینگونه مسائل استفاده کنیم؛ منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسی را – که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانوئی و مادری است – تحتالشعاع قرار ندهد. میشود هم. به نظرم میرسد مواردی داشتیم که خانمهائی اینطور عمل میکردند. البته یک قدری به آنها سخت میگذرد؛ هم درس خواندند، هم درس دادند، هم خانهداری کردند، بچه آوردند، بزرگ کردند، تربیت کردند. پس ما با آن اشتغال و مشارکتی کاملاً موافق هستیم که به این قضیهی اصلی ضربه و صدمه نزند؛ چون این جایگزین ندارد. شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را – که از نخهای ابریشم ظریفتر است – با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهی [عاطفی] نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند… دومین مسئله، مسئلهی محرم و نامحرم است. مسئلهی محرم و نامحرم در اسلام جدی است. ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
فعّالیت اجتماعی منافاتی با خانهداری و همسرداری ندارد
سکاندار بصیر انقلاب میافزاید: “بعضی افراط میکنند، بعضی تفریط میکنند. بعضی میگویند چون فعّالیت اجتماعی اجازه نمیدهد به خانه و شوهر و فرزند برسیم، پس فعّالیت اجتماعی نباید بکنیم. بعضی میگویند چون خانه و شوهر و فرزند، اجازه نمیدهد فعّالیت اجتماعی بکنیم، پس شوهر و فرزند را باید رها کنیم. هر دو غلط است. نه این را به خاطر آن، نه آن را بهخاطر این، نباید از دست داد. ۱۳۷۵/۱۲/۲۰
حجاب، رشددهند آزادی زنان
اگر با انصاف باشیم، اعتراف خواهیم کرد حجاب، آزادی را محدود نمیکند و شاید به عبارتی آن را رشد دهد و عاملی شود برای تبادل آزادتر اندیشهها و رشد استعدادها. حجاب، آزادی فعالیت اجتماعی را نیز محدود نمیکند. چه بسیار بانوان محجبه و عفیفی که در ردههای بالا و مسئولیتهای مهم اجتماعی و مدارج عالیه تحصیلی ـ حتی در محیطهای مردانه ـ حجابشان را حفظ میکنند و آزادانه ـ چون مردان «به فعالیت مشغولند. پس حجاب کدام آزادی را محدود میسازد؟ صراحتاً باید بگوییم آزادی غریزه را! و آن هم غریزه جنسی! در اینجا منظور از محدودیت، سرکوب نیست چرا که سرکوب این غریزه، خطرات و صدمات جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت. اگر رعایت پارهاى مصالح اجتماعى، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصى را اتخاذ کنند و طورى راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقى را از بین نبرند چنین مطلبى را «زندانى کردن» یا «بردگى» نمىتوان نامید و آن را منافى حیثیت انسانى و اصل «آزادى» فرد نمىتوان دانست. امام خمینی(ره) میفرماید: «چنان موضوع آزادی زن را برای مردم مشتبه کردهاند که خیال میکنند اسلام آمده است که فقط زن را خانهنشین کند. چرا با درس خواندن زن مخالف باشیم؟ چرا با کار کردن او مخالف باشیم؟ چرا زن نتواند کارهای دولتی انجام دهد؟ چرا با مسافرت کردن زن مخالفت کنیم؟ زن چون مرد در تمام اینها آزاد است! زن هرگز با مرد فرقی ندارد. آری در اسلام زن باید حجاب داشته باشد؛ ولی لازم نیست که چادر باشد؛ بلکه زن میتواند هر لباسی را که حجابش را بهوجود آورد اختیار کند. ما نمیتوانیم و اسلام نمیخواهد که زن به عنوان یک شیء و یک عروسک در دست ما باشد، اسلام میخواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد.»
آیا حجاب علیه آزادی بیان است؟
حجاب در اسلام مربوط به پوشش بدن است و به آزادی بیان تأثیری ندارد. درواقع، برخلاف سنت برخی جوامع غربی، استفاده از حجاب بهخصوص در ایران و سایر کشورهای اسلامی مسئلهای است که با آزادی بیان مغایرتی ندارد. هر شخص به آزادی کامل برای بیان عقاید و نظرات خود دربارۀ موضوعات و مسائل مختلف نیاز دارد. امام خمینی در این باره فرمودهاند: «حجاب به معنای متداول میان ما، که اسمش حجاب اسلامی است، با آزادی مخالفتی ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد و ما آنان را دعوت میکنیم که به حجاب اسلامی روی آورند و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایی که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمدهاند و به اسلام پناهنده شدهاند. در خصوص زنان، اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنان نبوده است. بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شیء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وی بازگردانده است. زن مساوی مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند. ما میخواهیم که زنان را از فساد – که آنان را تهدید میکند – آزاد سازیم.
نظر شما:
1- گزینه های ستاره دار الزامی می باشند.2- ایمیل شما نمایش داده نمی شود.
3- لطفا جهت دریافت پاسخ نظر خود حتما ایمیل خود را بصورت صحیح وارد نمائید.
4- لطفا نظر خود را به صورت فارسي تايپ نماييد.
5- نظري که حاوي هر گونه توهين باشد، انتشار داده نميشود.