• پیش‌بینی آسمانی بارانی و خنک در مازندران
  • امروز وعده‌های محور مقاومت یکی‌یکی محقق می شود
  • ترافیک سنگین و روان در کندوان و هراز
  • طبیعت بکر بهاری سوادکوه
  • ایران زیر باج‌خواهی آمریکا نمی‌رود
  • کوهنورد سوادکوهی یکشنبه به اورست می‌رود
  • صنعت تولید در پیچ بروکراسی یا در مسیر توسعه؟
  • پیام تسلیت سرهنگ پیوند فرمانده سپاه سوادکوه در پی رحلت مادر شهید والامقام جاویدالاثر رضا حسنی
  • صیاد شیرازی؛نامی ماندگار برای نسل ها
  • مذاکرات آمریکا و روسیه در ترکیه برای عادی‌سازی روابط
  • اقدام به موقع پليس مانع از خودکشی زن ۳۷ ساله در سوادکوه شد
  • صیاد دلها
  • تب برفکی از شایعه تا واقعیت
  • سایه سنگین خشکسالی بر مازندران
  • یادگاران دفاع مقدس نماد اقتدار ایران هستند
  • چند نکته درباره مذاکره
  • آوینی، هویت روشنفکری اصیل ایرانی است
  • رانش زمین؛ تهدیدی دائمی برای جاده‌های مازندران
  • نابغه دیار نیکان که فاو را فتح کرد
  • سکوت سنگین سلبریتی‌ها در برابر نسل کشی غزه
  • استفاده از فناوری‌های نوین برای توسعه گاز رسانی
  • دود سوزندان زباله خلیل شهر در چشمان مردم گلوگاه
  • سوادکوه شمالی مقصدی محبوب با زیر ساخت‌های ناکافی
  • تخریب قبور ائمه بقیع، نقض هویت اسلامی است
  • تشریح سیاست اقتصادی دولت شهید رئیسی از زبان خاندوزی
  • اما و اگرهای کمبود کود شالیکاران در مازندران
  • حال و هوای روز جهانی قدس در سوادکوه
  • لبخند آسمانی به مردمی غیور و پاسدار همبستگی ملی
  • قدس، سنگر اول عزت امت اسلام
  • حمایت از فلسطین فراتر از مرز های ایران است
  • ۲ مهر ۱۴۰۳؛ ساعت ۹:۳۴
    کد خبر: 3597
    بازدید: 0 views
    شهید وطنی؛ فوتبالیستی که ماندگار شد

    به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بلاغ به نقل از کنگره شهدای مازندران، «فوتبالیست شهید محمدرضا وطنی» متولد ۶ آبان ۱۳۳۴ سیدمحله قائمشهر است و در تاریخ هفت مرداد ۱۳۶۱ در منطقه کوشک و در عملیات رمضان لباس بهشتیان را بر تن کرد. شهید وطنی یکی از فوتبالیست‌های به‌نام قائمشهر نیز بوده است؛ به طوری که بعد از شهادتش ورزشگاه این شهر را به نام شهید وطنی نام‌گذاری کردند. مطلب زیر بخشی از خاطرات این شهید ورزشکار است:

    خودش را بورسیه دانشگاه جبهه کرد

    خانم رباب وطنی (خواهر شهید) می‌گوید: محمدرضا دیپلم‌اش را گرفت و برای دانشگاه کنکور داد. بورسیه هندوستان شده بود، ولی عشق و علاقه‌اش به جبهه، مانع رفتنش به هند شد و خود را بورس دانشگاه جبهه کرد.

    او فوتبالیست قابلی بود و در تیم‌های مختلفی بازی می‌کرد که بعد از شهادتش به یادگار استادیوم فوتبال قائمشهر را به نام استادیوم شهید محمدرضا وطنی نام‌گذاری کردند.

    *تقدیر اهالی روستاهای قائمشهر از محمدرضا

    وقتی که محمدرضا شهید شد، چندین خانواده از روستاهای محروم اطراف قائمشهر برای تشکر و عرض تسلیت آمده بودند، برای محمدرضا گریه می‌کردند و می‌گفتند: محمدرضا و دوستانش برای ما خانه ساختند، به ما کمک مالی می‌کردند و همچنین در فصل جمع‌آوری محصولات کشاورزی کمک زیادی به ما می‌کردند.

    *وقتی منافقین به جان محمدرضا افتادند

    قاسم تقوایی(دوست و همرزم شهید) می‌گوید: اوایل پیروزی انقلاب، درگیری‌های شدیدی بین حزب‌الهی‌ها و منافقین در قائمشهر اتفاق می‌افتاد و غالباً مرکز این درگیری‌ها، پل هوایی بود. در همان درگیری‌ها تعدادی از نیروهای زبده هم شهید شدند.

    محمدرضا به عنوان نیروی نفوذی برای کسب اطلاعات در بین منافقین نفوذ کرده بود و تا مدتی بین‌شان بود و از آنها اخبار و اطلاعات کسب می‌کرد. آنها اصلاً بویی نبرده بودند تا اینکه بعد از مدتی توسط منافقین مجاور محله، او شناسایی شد. آنها هم به دوستانشان خبر دادند که محمدرضا حزب الهی و از بچه‌های مسجد صبوری است. وقتی منافقین به یقین رسیدند، او را به باد کتک گرفتند و به قصد کشت زدند.

    در همین لحظه که محمدرضا داشت کتک می‌خورد، ما سی-چهل نفر بیشتر نبودیم؛ بچه‌ها ترسیده بودند. به بچه‌ها گفتم هر طوری شده باید او را نجات دهیم. منافقین هم بیش از ۲۰۰ نفر بودند. خلاصه ما هم غیرتی شدیم و به آنها حمله کردیم. هم کتک خوردیم و هم زدیم تا بالاخره محمدرضا را از چنگشان در آوردیم.

    *جمله آسمانی محمدرضا که بر مهر انجمن اسلامی حک شد

    اوایل جنگ به کردستان اعزام شده بودیم. در تمامی عملیات‌های کردستان بچه‌های ما داوطلب می‌شدند. در حین عملیات «احمدخان و پیررستم»، با کمین کالیبر ۵۰ دشمن مواجه شده بودیم. یکسری از بچه‌ها، نوک قله باقی ماندند و به هر ترتیبی بود خودشان را نگه داشتند. محمدرضا به همراه هشت نفر دیگر سقوط کردند و به ته دره رفتند.

    محمدرضا به سختی دو دفعه خودش را تا نزدیکی‌های قله کشاند ولی باز هم سُر می‌خورد و پائین می‌رفت. بقیه بچه‌ها همگی سنگر گرفته بودند و از ترس جُم نمی‌خوردند تا از تیررس کالیبر ۵۰ در امان باشند ولی محمدرضا جسورانه به حالت چهاردست و پا بالا می‌آمد و تیرهای کالیبر ۵۰ به اطرافش می‌خورد و یخ‌ها می‌شکست و در هوا پخش می‌شد.

    هر چه داد می‌زدیم و به او می‌گفتیم: نیا؛ قبول نمی‌کرد، بسیار شجاع و نترس بود و آن روز جانانه جنگید تا بالاخره توانست آتش دشمن را خفه کند. محمدرضا جمله‌ای که ورد زبانش بود را از خودش به یادگار باقی گذاشت و بچه‌های انجمن اسلامی مسجد صبوری، جمله آسمانی محمدرضا را بعد از شهادتش بر روی مهر انجمن حک کردند “امام؛ مظهر عدالت و تقوا را دعا کنید “

    *بوسه‌ ترکش بر پیشانی محمدرضا او را بهشتی کرد

    سرانجام در تاریخ ۷ مرداد ۶۱، آخرین روز عملیات رمضان در منطقه کوشک به حالت ستونی محمدرضا و برادر دیگرم «شهید حاج عیسی»، آقایان قاسم اوصیاء و سید محمود حسینی با هم در حال حرکت بودند.

    محمدرضا در حال درست کردن کوله پشتی نفر جلویی بود در همین لحظه خمپاره‌ای در کنار آنها منفجر شد و ترکشی هم به سر محمدرضا بوسه زد و او به زمین افتاد. حاج عیسی هم چند متر عقب‌تر از محمدرضا بود، وقتی او را در حال جان دادن دید، فقط چند بار صدایش زد: محمدرضا! محمدرضا؛ سرش را بوسید و خیلی راحت، انگار که اتفاقی نیفتاده باشد از جنازه برادرش عبور کرد و به راهش ادامه داد.

    همچنین برادر کوچک‌تر شهید محمدرضا «شهید حاج عیسی وطنی» نیز در ۴ خرداد ۶۷ در شلمچه به برادر شهیدش پیوست.

    استان مازندران از بدو پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي و دوران هشت سال دفاع مقدس بيش از ۱۴ هزار و ۵۰۰ شهيد، ۳۲ هزار جانباز و مجروح و ۲ هزار و ۹۰۰ آزاده سرافراز تقديم نظام اسلامي كرد که مهر ماه امسال دومین کنگره ملی شهدای مازندران نیز برگزار خواهد شد.

    فرازی از وصیت‌نامه شهید:

    در آن روزها که می‌رفت جامعه انسانی و فرهنگ اسلامی توسط دشمنان مکار و ددمنش رو به انزوا و نیستی و فرهنگ مادی معرفی غرب جامعه ما را فرا گیرد که در این لحظات حساس و طاغوت زده تاریخ و درمیان سکوت و ظلمت فریاد پرخروش جاء‌الحق و زحق‌الباطل پیامبرگونه ابرمرد تقوا در قلب از کار افتاده انسانیت خونی تازه به جریان انداخت و حرکتی متشکل و الهی آغاز شد…

    و من هم به پیروی از خمینی، روح خدا و به حکم وظیفه شرعی خود را موظف دانستم تا برای دفاع از مکتب و میهن اسلامی و رویارویی و ستیز با بعثیون کافر داوطلبانه به جبهه بیایم و شهادت را شرافتمندانه‌ترین مرگ‌ها و رستگاری قطعی و بالاترین مرحله تکاملی می‌دانم تا شاید اگر لایق بودم خدا توفیق شهادت را نصیبم گرداند…

    به هوش باشیم که دشمن زخم خورده خارجی و جریانات ناراضی و رفاه طلب داخلی درصدد انحراف و نابودی انقلابند و شما تنها با وحدت کلمه و تلاش شبانه روزی‌تان می‌توانید کارسازان و سنگربانان انقلاب و خنثی‌گر کلید دشمن باشید…

    امام تبلور عینیت اسلام و مظهر عدالت و تقوا را دعا کنید که تنها راه نجات مستضعفان و تحقق حقانیت انقلاب در دعا و پشتیبانی شما تضمین می‌شود.

    انتهای خبر/



    

    نظر شما:

    1- گزینه های ستاره دار الزامی می باشند.
    2- ایمیل شما نمایش داده نمی شود.
    3- لطفا جهت دریافت پاسخ نظر خود حتما ایمیل خود را بصورت صحیح وارد نمائید.
    4- لطفا نظر خود را به صورت فارسي تايپ نماييد.
    5- نظري که حاوي هر گونه توهين باشد، انتشار داده نمي‌شود.
    نام *
    ایمیل *